معارف دینی و فرهنگ اسلامی، آشکارا «متنمحور» و شالودۀ اصلی آنها بر پایۀ روایات، آیات قرآن و تفسیر عالمان اسلامی استوار است. بسیاری از علوم اسلامی، از شاخههای مختلف علوم ادبی گرفته، تا فقه و تفسیر و تاریخ، همگی تا حد زیادی در پرتو نیاز دانشمندان اسلامی و جامعۀ مسلمان در تعامل با «متون دینی» یا استخراج معارف مختلف از آنها، شکل گرفته است. اگرچه رویکرد متنمحور در علوم و معارف اسلامی از همان قرون اولیۀ وجود داشته است، تحولات رخداده در قرن اخیر، پیشرفتهای چشمگیر در مباحث زبانی و پیدایش دیدگاههای جدید در عرصۀ تفسیر متن، باعث شدهاند که دانشمندان اسلامی و بهصورت کلی معارف دینی با فرصتها و چالشهای جدیدی روبهرو شوند؛ بهگونهای که در برخی مسائل، تلقیهای متداول و مقبول در نزد عالمان اسلامی با مشکل جدی مواجه شوند.
بااینحال، در مسائل زیادی نیز نظریههای جدید نهتنها مانعی برای تلاشهای تفسیری مسلمانان نبوده، بلکه آنان را به روشها و ابزارهای جدید و قوی مسلح کرده و موجب دستیابی آنان به معارف جدید شده است. به نظر میرسد مسلمانان در استفاده از دستآوردِ تلاشهای انجامگرفته در غرب، در عرصۀ زبانشناسی و فهم متن، مسیر احتیاط و پرهیز را در پیش گرفتهاند و چندان به آن روی خوش نشان نمیدهند. با وجود این، نشانههای حضور این دانشها در علوم مختلف اسلامی در سالهای اخیر در کشورهای مختلف اسلامی مشاهده میشود.
بیشک یکی از دانشهای جدید که توانسته جایگاه مهمی در میان علوم مختلف اسلامی بهویژه تفسیر بهدست آورد، دانش زبانشناسی مدرن است که برخلاف قرارداشتن خاستگاه آن در تمدن اسلامی، تطور و توسعۀ آن بهویژه در قرن اخیر، مدیون غرب و دانشمندان غربی است. ازجمله شاخههای زبانشناسی که در حوزۀ تفسیر و تبیین مراد جدی آیات قرآن امکان استفاده از آن وجود دارد، دانش کاربردشناسی است. کاربردشناسی، شاخهای از زبانشناسی است که به تفسیر و تبیین معانی پارهگفتها در هنگام کاربرد و براساس شرایط و موقعیت زمانی و مکانی تولید پارهگفت میپردازد.
منبع:
تاریخ خبر: 1398/8/13 دوشنبهتعداد بازدید کل: 223 تعداد بازدید امروز: 1